English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (502 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slow pill U ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
macronutrient U ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
silica gel U ماده جاذب رطوبت
mulch U ماده شیمیایی
mulches U ماده شیمیایی
chemical agent U ماده شیمیایی
chemical U ماده شیمیایی دارویی
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
chemicals U ماده شیمیایی دارویی
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
stabilisers U ماده ثبات دهنده شیمیایی
stabilizer U ماده ثبات دهنده شیمیایی
flavone U ماده شیمیایی بیرنگ ومتبلور
oxime U ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
doping U افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
doped U قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
resisting U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
hygrograph U دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
to paynize wood U چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
optimum moisture U رطوبت بهینه رطوبت مناسب
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
spray attack U پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
chemical survey U بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
fly dope U ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
media U هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
fast pill U ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
fumigant U ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
capacitor U وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
strip U لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
lasers U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
laser U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
gallium arsenide U ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
gymnast U ژیمناست
gymnasts U ژیمناست
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
leaps U جهش ژیمناست
fullest U چرخیدن ژیمناست
leaped U جهش ژیمناست
leap U جهش ژیمناست
full U چرخیدن ژیمناست
landings U فرود ژیمناست به زمین
tumbler U ژیمناست زمینی کار
landing U فرود ژیمناست به زمین
cut U درو زدن ژیمناست
tumblers U ژیمناست زمینی کار
straddle vault U پرش پا باز ژیمناست
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
stag leap U پرش پا باز ژیمناست
stutz U عقبگرد جلو ژیمناست
cuts U درو زدن ژیمناست
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
doubled up U دوبار چرخش کامل ژیمناست
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled U دوبار چرخش کامل ژیمناست
toe stand U ایستادن ژیمناست روی نوک پا
croup U انتهای خرک نزدیک ژیمناست
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
dismounting U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismount U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
spots U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
muscle up U بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
swing half turn U تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
dismounts U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
english hand balance U بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
single leg balance U حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
spot U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
swan scale U تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
planche U وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
dish rag U حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
wraparound U چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
damp U رطوبت
wet U رطوبت
wetted U رطوبت
wets U رطوبت
miosture U رطوبت
moistness U رطوبت
precipitation U رطوبت
wettest U رطوبت
dampest U رطوبت
moisture U رطوبت
dampness U رطوبت
precipitation U در صد رطوبت
dampers U رطوبت
humidity of the atmosphere U رطوبت جو
Humidifier U رطوبت زن
dewiness U رطوبت
moisteness U رطوبت
humidity U رطوبت
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
dehumidify U رطوبت گرفتن
hygrometry U رطوبت سنجی
air dry U بدون رطوبت
moisture determination U تعیین رطوبت
capillary U رطوبت موئینهای
air moisture U رطوبت هوا
psychrometer U رطوبت سنج
permeable U رطوبت پذیر
capillaries U رطوبت موئینهای
sebaceous humour U رطوبت شحمی
humidity U غلظت رطوبت
water proof U رطوبت ناپذیر
hygroscope U رطوبت نما
air humidity U رطوبت هوا
impermeable U رطوبت ناپذیر
water content U درصد رطوبت
desicant U رطوبت گیر
hygrometer U رطوبت سنج
humidity U چگالی رطوبت
humidification U رطوبت افزایی
moisture content U مقدار رطوبت
synovia U رطوبت مفصلی
humidity U میزان رطوبت
specific humidity U رطوبت ویژه
mesic U نیازمند به رطوبت
surface moisture U رطوبت سطحی
soil moisture U رطوبت خاک
relative humidity U رطوبت نسبی
mustiness U بوی رطوبت
precipitation U میزان رطوبت
free moisture U رطوبت سطحی
hygrosensitive U حساس به رطوبت
the vitreoud humour U رطوبت زجاجیه
hydrometer U رطوبت سنج
dehumidification U رطوبت زدایی
free moisture U رطوبت ازاد
absolute humidity U رطوبت مطلق
absolute humidity of gas U رطوبت مطلق گاز
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
to fog off U دراثر رطوبت پوسیدن
dampen U رطوبت پیدا کردن
groundsheets U فرش رطوبت ناپذیر
aqueous corrosion U پوسیدگی در اثر رطوبت
groundsheet U فرش رطوبت ناپذیر
dampening U رطوبت پیدا کردن
hygrology U گفتار در رطوبت هوا
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
wettish U رطوبت دار خیس
dampens U رطوبت پیدا کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com